درآمد صنعت گردشگری در ایران بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار است در حالی که آمارهای جهانی درخصوص صنعت گردشگری
درآمد صنعت گردشگری در ایران بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار است در حالی که آمارهای جهانی درخصوص صنعت گردشگری دنیا نشان میدهد درآمد صنعت گردشگری در سال گذشته میلادی در زمینه اشتغال و توسعه ۵۰۰ میلیارد یورو بوده و حدود ۸۸۰ میلیون گردشگر از کشورهای مختلف دیدن کردهاند که نشان از رشد ۵/۵ درصدی این صنعت نسبت به سال گذشته میلادی دارد.
این میزان درآمد معادل ۱۰ درصد تولید ناخالص جهان، ۴/۱۱درصد اشتغال و ۱۱ درصد درآمد کل دنیا است. در همین زمان از طریق گردشگری برای ۳۴۰ میلیون نفر در جهان فرصت شغلی جدید ایجاد شد که براساس آمارها از هر هشت نفر مشغول به کار در جهان، یک نفر در این بخش فعالیت دارد.
این بدان معناست که میانگین درآمد سهم ایران از درآمد صنعت گردشگری ۴ صدم درصد است! گردشگری در آسیا ۷ درصد بیشتر از متوسط جهانی رشد داشته است و منطقه خاورمیانه با وجود مناقشات سیاسی و نظامیبا ۶ درصد رشد نسبتاً خوبی داشته و درگیری بین لبنان و اسرائیل تأثیر چندانی بر وضعیت گردشگری منطقه نداشته است.
در این شرایط، مایه سرشکستگی است که سهم ایران بهعنوان کشوری آسیایی، از درآمد این صنعت تنها چند صدم درصد باشد.
سرزمینی که در تمامیزمینههای اصلی صنعت توریسم اعم از اکوتوریسم، توریسم فرهنگی و توریسم تفریحی ظرفیتهایی بسیار بالا دارد و از نظر تنوع و تعداد آثار تاریخی، تنوع آب و هوایی، تنوع ژنتیک، تنوع آثار طبیعی همچون چشمههای آب گرم، چشماندازهای منحصر بفرد و…در شمار ۱۰ کشور نخست دنیاست.
برای نمونه، جنگلهای هیرکانی شمال کشور تنها جنگلهای بازمانده از دوران سوم زمینشناسی در سراسر دنیاست و از ۹ گونه چشمه آب گرم شناخته شده در دنیا، ۸ نوع آنها در ایران وجود دارد.
یا جالب است بدانید طول قناتهای ایران به اندازه مسافت زمین تا کره ماه یا معادل ۵/۷ دور، گرد خط استواست و دیوار چین با آن همه شهرت یکهفتم این مقدار طول دارد؛ یا آن که منطقهای در کویر لوت وجود دارد که آن را «شعبه کره ماه در زمین» لقب دادهاند و… با وجود همه این جذابیتها، واقعیتهای گردشگری ایران نشان از آشفتگی و نابسامانیهای ریشهدار این صنعت دارد.
دولت براساس چشمانداز بیستساله، باید تا سال ۲۰۲۰ میلادی، ۲۰ میلیون گردشگر را به داخل کشور جذب کند و براساس آمارهای موجود در سازمان مدیریت و برنامهریزی، عملکرد مربوط به درآمد ارزی حاصل از جهانگردی در سال ۷۹ معادل ۵/۸۱ درصد از اهداف تعیین شده در برنامه بوده، در سالهای بعد و با سیری نزولی در سال ۸۳ به ۴۶ درصد اهداف برنامه میرسد! به تناسب درآمد ارزی تعیین شده از ۲۰۳۶ میلیون دلار در نظر گرفته شده در سال ۸۳ تنها ۹۵۰ میلیون دلار آن تحقق پیدا کرده که معادل ۴۶ درصد است.
این در حالیست که در سال ۸۲ از میزان ۱۶۰۶ میلیون دلار در نظر گرفته شده ۷۵۳ میلیون دلار معادل ۴۷ درصد درآمد ارزی تحقق یافته و در سال ۸۱ از ۱۲۸۹ میلیون دلار منظور شده نیز تنها ۵/۷۹۲ میلیون دلار معادل ۶۱ درصد، در سال ۸۰ از ۱۰۲۹ میلیون دلار نیز تنها ۷۰۱ میلیون دلار معادل ۶۸ درصد و در سال ۷۹ از ۸۲۲ میلیون دلار ۶۷۱ میلیون دلار معادل ۵/۸۱ درصد تحقق یافته است.
اینک جدا و بدور از ارقام و اعداد آماری بالا که بعضا جای سئوال نیز دارد ، پروژه فراملی مرکز تمدن جهان و پایتخت هنر میتواند نسخه مناسبی برای پیروزی در تصاحب حداقل ۳۰ میلیارد دلار از سهم ۹۰۰ تا ۱۲۰۰ میلیارد دلاری گردشگری جهان باشد
شاید با هم همعقیده باشیم که این رقم خواهد توانست در تقویت بنیه مالی و بهبود اقتصاد کشور موثر باشد