زندگينامه مرحوم خلدآشيان جنت مكان عبدالله طبيب زاده حكيمي



زندگینامه مرحوم عبدالله طبيب زاده حكيمي پدر بزرگوار و شمع هميشه فروزان را بدان جهت ميآورد كه از باب ايفاي وظيفه  هم تجليلي و تكريمي بجاي آورده شود و هم  با كنكاش در ميان كلمات زندگينامه اش درس بگيريم و راهرو راه خداپسندانه و نيك اثرش باشيم و بخود تذكر و نصيحت كنيم كه چه نيك است كه قدر آنان كه هستند بدانيم و از وجود با ارزش شان در زنده بودن بهره بگيريم  ، پشتیبان هم باشيم ، قدر دان  وجود ها باشيم و بكوشيم كه نزديكان و عزيزان را به بهائی ناچیز معامله نكنيم .

    مرغ حق  , مستی مکن , بیدار شو , مهتاب سیمین فام  رفت

ای هزار کوهساران  ,  نغمه بس  , خاموش شو  , خورشید عالم تاب  رفت

تا ندا آمد, که خورشید حقیقت, رخت بست , مادر مهر زمان , از هوش رفت

کوه هیبت ,  زار  زد ,  فریاد  زد ,  زانو  زد  و  از  حال  رفت

سرو آزادی خمید   ,  قامت شکست  ,  همچون هلال ماه شد

سرو خم شد , کوس رحلت , گردنش انداخت و برطبل زد , با اشک  رفت

ناله ی طبل عزا  ,  تا دشت ,  تا افلاک رفت  , گل تا شنید  پژمرد و  مرد

پروانه هم, چون شمع روشن , آب شد, جان سوخت و همچون شهاب برباد رفت

عندلیبان ,  داغ بر دل , سینه چاکان  ,  جامه از تن  میدرند

چون که گل ,  در فصل گل ,  پرپر شد و در خاک رفت

شکوه ها دارد ,  گل  و ریحان و بلبل , با فلک , از این غروب  در صبح زود

ای پرستوی مهاجر ,وای بر ما,شحنه بستان,چرا در خواب بی هنگام رفت

در   طواف کعبه ی  اسطوره ها  , گردد به  دور خود زمین

کعبه ی  نام آوران  و  معبد  اسطوره ها  شد  مرقد آنکس  که رفت

 

بیشتر بخوانید