پاي صحبت كرماني رئيس هيئت مديره انجمن خدمات مسافرتي و جهانگردي



اجزاي كوچكتري كه هر كدام را بتوان داراي هويتي مستقل فرض كرد تقسيم مي كنند و آنگاه به بررسي اجزاي تنها راه رونق صنعت گردشگري حمايت و پشتيباني از بخش خصوصي كشور است تهران ، خبرگزاري جمهوري اسلامي داخلي

 گردشگري ايران با تاكيد براين موضوع افزود: تشكيل شركت مشترك ميان شركت توسعه‌گردشگري كه تقريبا دولتي است، چگونه مي‌تواند جهانگردي را بين دو كشور توسعه دهد. در اين نامه كه نسخه‌اي از آن روز يكشنبه به ايرنا نمابر شده، به دستور رييس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع‌دستي و گردشگري مبني بر تشكيل شركت‌هاي دو مليتي با بعضي از كشورها به منظور تبادل جهانگرد و توسعه گردشگري اشاره شده است. دراين نامه با بيان اينكه ۷۵درصد سهام شركت توسعه گردشگري ايران متعلق به دولت و بانك صنعت و معدن و ۲۵درصد سهام ديگر نيز متعلق به يك شركت سوئيسي است، تصريح شده‌است: تشكيل اين شركت‌ها اگر در راستاي توسعه تاسيسات زيربنايي مانند هتلها، متلها، تاسيسات بين راهي و مجتمع‌هاي گردشگري و در بخش سخت‌افزاري باشد، مفيد است. در اين نامه آمده است: صحيح اين است كه شركت توسعه گردشگري به نمايندگي از طرف سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري نسبت به راه‌اندازي دفاتر تبليغاتي براي ورود جهانگردان در خارج از كشور اقدام كند و وظيفه بازارسازي را انجام داده نه آنكه به عنوان نماينده بخش خصوصي در تفاهم نامه‌ها معرفي و آماده ورود به عرصه عملياتي شود. در نامه انجمن صنفي دفاتر خدمات مسافرات هوايي و جهانگردي ايران تاكيد شده، پس از مرحله بازارسازي كه وظيفه دولت است، بخش خصوصي اقدام به بازاريابي مي‌كند. اين نامه مي‌افزايد: اين اقدامات توسط شركت توسعه گردشگري ايران درحالي اجرا مي‌شود كه بر طبق سياست‌هاي اصل ۴۴قانون اساسي و برنامه چهارم توسعه، دولت از دخالت در امور اجرايي و اقتصادي بدين گونه منع شده و حتي واگذاري اختيارات بيشتر به‌بخش خصوصي را توصيه وبر نقش نظارتي دولت تاكيد شده است. در اين نامه، "سرمايه‌گذاري مناسب در بخش زيربنايي و رفع كمبود تاسيسات جهانگردي، تعامل گسترده با جهان، اعطاي تسهيلات ويژه به سرمايه‌گذار داخلي و خارجي براي سرمايه‌گذاري در طرح‌هاي كلان، اصلاح قوانين و ايجاد مراكز اطلاع رساني و تبليغاتي و آموزش در امور خدماتي"، از عوامل توسعه صنعت گردشگري و تحرك تورهاي ورودي گردشگري ذكر شده است. فرهنگي. گردشگري. انجمن‌ها. مسافرتي3) شعر :
از حيث شعر ، امروزه ايرانيان با دو گونه شعر متفاوت ( و به عبارتي سه گونه ) روبرو هستند . يكي شعر كلاسيك ايران ، كه حافظ و سعدي و عطار و مولوي و نظامي و … بسيار اينگونه سروده اند و قالب هاي مشخص غزل و قصيده و دو بيتي و رباعي را دارد . البته معاصرين و متاخرين نيز آثاري درخور در همين قالب ها دارند . حسين منزوي ، هوشنگ ابتهاج ، مهرداد اوستا و بسياري ديگر از جمله غزل سرايان معاصر بوده اند كه در همين ژانر طبع آزمايي كرده اند . شعر كلاسيك ايراني ارتباطي بسيار تنگاتنگ و عميق با موسيقي ملي ايران دارد و اين به خاطر وزن عروضي اشعار است . به ديگر بيان گوشه ها و دستگاه هاي مختلف ، در بسيار ي حالات كاملا منطبق بر يك وزن عروضي خاص هستند . مثلا كرشمه شور بر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات منطبق است . يا گوشه نغمه در بيات اصفهان كه با ابياتي با اين وزن " اي هد هد صبا به سبا مي فرستمت ، بنگر كه از كجا به كجا مي فرستمت " انطباق دارد . همانطور كه تصنيف ماندني "سرخوشان " را استاد محمدرضا شجريان با شعري بر همين وزن در همين گوشه خوانده اند : " ما سرخوشان مست دل از دست داده ايم ، همراز عشق و هم نفس جام باده ايم " .
به غير از شعر كلاسيك ، گونه ديگري از شعر ، يعني شعر نيمايي نيز امروزه شناخته شده است . سهراب سپهري ، فريدون مشيري ، فروغ فرخزاد ، مهدي اخوان ثالث ، محمدرضا شفيعي كدكني و … از نامداران اين عرصه شعر ايران هستند . شعر نيمايي بر خلاف تصور عموم كاملا وزن مشخص دارد . اما طول مصراع هاي اين شعر يكسان نيست. از اين رو و به دليل عدم تقارن مصراع هاست كه خواندن اين شعر با آواز ايراني ( كه تاريخ تولد آن بسيار قبل از تاريخ تولد شعر نيمايي است ) مشكل است و نياز به مهارت و چيرگي و شناخت خواننده دارد . زيرا تقارن جملات در موسيقي ايراني مطلب مهمي است و اساسا آنچه ما تحرير ( عوام آن را چه چه گويند ) مي ناميم نيز يكي از كاربردهايش همين حفظ تقارن جملات است . اكنون ببينيد شعر نيمايي را كه مصرع هاي يكسان ندارند چگونه مي توان خواند. استاد شجريان در اين زمينه شاهكارهايي خلق كرده اند كه بسيار شنيدني هستند . "‌زمستان " كه بر شعري بلندي به همين نام از مهدي اخوان ثالث خوانده شده است آلبومي است كه مي توان زيبايي آواز اين استاد را با يك شعر نيمايي شنيد . ( همچنين قطعات بسيار ديگر در فرياد و جام تهي و … ) .

خوشبختانه ايرانيان از حيث شعر ، از هر نوع كه باشد داراي منبعي گسترده و بي كران هستند كه هنوز كه هنوز است همه مرزهاي آن را نچشيده ايم و تجربه نكرده ايم .

( البته گونه ديگري از شعر نيز به نام شعر آزاد يا سپيد به سردمداري احمد شاملو موجود است كه به دليل بي وزن بودن آن ، نگارنده اثري قابل توجه را در اين عرصه نشنيده است ) .