در باره اصفهان ، نصف جهان



نگاهي به نصف جهاندر کوتاه سخن می توان تاريخ اصفهان را به دو دوره تقسيم نمود .دوران قبل از اسلام و دورا بعد از اسلام . درباره اصفهان قبل از اسلام اطلاعات جامع و کاملی در دسترس نيست و يا شواهد و مستندات تاريخی آن بسيار محدود می باشد . اما شکوفايی ، گسترش و بنای عظمت شهر اصفهان همزمان با ظهور اسلام آغاز می گردد

 

يکی از عوامل شکوفايی و اعتلای همه جانبه شهر اصفهان از دير باز تا کنون وجود زاينده رود و ديگری قرار گرفتن اين شهر در مرکز فلات ايران  بوده است به همين دليل در طول تاريخ حيات خويش يا به عنوان پايتخت ايران انتخاب می گرديده و يا يکی از مهمترين نقاط ايران محسوب می شده است . اصفهان در دوره سلجوقيان و صفويان به عنوان پايتخت ايران برگزيده می شود . در اين دو دوره ، موجبات گسترش ، پيشرفت و آبادانی شهر در ابعاد گوناگون فراهم می آيد و شهرت و نام پر آوازه اصفهان عالمگير می شود.

 

برجسته ترين و مهمترين بناهای تاريخی اصفهان

 

اصفهان ، موزه بزرگ و گرانبهايی است که دنيايی از شگفتی های هنر ايرانی و اسلامی را در خود جای داده است اين موزه و آثار نفيس آن از اعصار و قرون گذشته تاريخ به يادگارمانده است و هنرمندان بزرگ و انديشمندان ژرف بين آن ، نگهبانان هميشه هوشيار و بيدار حريم پاک انديشه و هنر اسلامی خواهند بود . بی شک آثار تاريخی ارزشمندی که در جای جای شهر اصفهان رخ بر افروخته و چهره آراسته اند ، بسيار است .

 

سابقه تاريخي وآثار باستاني اصفهان

اصفهان يكي از شهرهاي مبنايي براي كشور ايران در طول تاريخ بوده وهست اين شهر از معدود مراكز باستانشناسي ارزشمند جهاني وبسياري از آثار باستاني آن در ليست آثار بشري به ثبت رسيده است اگر از تاريخ اين شهر سخن به ميان آيد سرگذشت آن تا اعماق اساطير وافسانه ها ريشه دارد تاريخ اين شهر از يك سو به سليمان ونوح متصل واز سوي ديگر پايگاه نهضت كاوه آهنگر بر عليه ضحاك خونخوار معرفي مي گردد.

اهميت اصفهان به اندازه اي است كه در اكثر دائره المعارفهاي بزرگ جهان مدخلي به آن اختصاص يافته و سفرنامه هايي از محاسن وشكوه ظاهري و باطني آن از پژوهندگاني چون تاورنيه ,شاردن و… به نگارش درآمده ومظاهر تمدن آن همانند سبك معماري ,مكتب فلسفي ومنهج فقهي آن چشمگير است

دائره المعارف بستاني تاريخ اصفهان را از قرن سوم پيش از ميلاد مسيح ذكر كرده است ولي دكتر لطف الله هنرفر در مقدمه كتاب آشنايي با شهر تاريخي اصفهان نوشته است موجوديت تاريخي اين شهر به هزاره سوم قبل از ميلاد هم مي رسد

در هر حال نام اصفهان در ابتدا انزان بوده وسپس به گابيان يا گي تبديل شده است در دوران عيلاميان شعبه اي از مادها به سوي اصفهان رهسپار شدند وبا توجه به اين كه اصفهان تحت تسلط عيلاميان قرار داشت از پيشرفت آنها جلوگيري به عمل آمد

در اين دوران جاده تجارتي كه خليج فارس را به ناحيه اصفهان مربوط مي ساخت به اين شهر اهميت خاصي مي بخشيد ياقوت حموي اصفهان را سواران ناميده كه مشتق از واژه هاي اسپهان وسپاه است احتمالا وجه تسميه اين شهر به دليل وجود پادگان نظامي در آن بوده است

اردشير بابكان بنيانگذار سلسله ساساني اصفهان را به تصرف خود درآورد اين شهر كه محل فرمانروايي يكي از هفت خاندان بزرگ بود با ظهور اسلام در زمان خليفه دوم به تصرف مسلمانان درآمد وپس از اين كه اصفهان اسلام را پذيرفت براي مدتي جي ناميده شد در قرن چهارم هجري مرداويج بنيانگذار سلسله زياري اصفهان را ضميمه تصرفات خود كرد

ركن الدوله ديلمي دو محله مسلمان نشين شهرستان ويهوديه را به همديگر ملحق نمود اصفهان در دوره آل بويه وسلجوقيان پايتخت بوده وآثاري كه از دوره ديالمه وجود دارد مبين اين مطلب است كه درزمان اين سلسله نيز اصفهان كاملا مورد توجه قرار گرفته بود دردوره سلاجقه به ويژه در مدتي كه خواجه نظام الملك وزير دوتن از پادشاهان اين دوره بود اصفهان بسيار ترقي كرد وبعد از فروپاشي سلاجقه واستقرار حكومت اتابكان در نقاط مختلف كشوردستخوش حملات گرديد كه قتل عامهاي دوران مغول و تيمور وهمچنين جهانشاه قره قويونلو از اين نمونه مي باشد وپس از قتل عام تيمور شهر در موقعيت بسيار آشفته اي قرار گرفت


در سال 1000 هجري قمري بدستور شاه عباس اول پايتخت صفويان از قزوين به اصفهان انتقال يافت دراين زمان جمعيت اصفهان به يك ميليون نفر رسيد وبه شدت از نظر مراكز تجاري وفرهنگي ترقي نمود

خيابانهاي وسيع وميدانهاي بزرگ مساجد و كاخهاي سلطنتي بخشي از سيماي شهر اصفهان در اين دوران است به طور كلي آثار مهم تاريخي در شهر اصفهان عبارتند از ميدان امام يا نقش جهان ,عالي قاپو,كاخ چهلستون ,منارجنبان ,مدرسه چهارباغ يا سلطاني ,مسجد امام ,مسجد شيخ لطف الله ,كليسا وگنجينه وانك ,سي وسه پل يا پل الله ورديخان ,پل خواجو وبازار اصفهان

از جمله نقاط ديدني اين شهر مسجد جامع ,سردرقيصريه ,كاخ هشت بهشت ,تالار اشرف ,بقعه بابا ركن الدين ,امامزاده اسماعيل ,هارون ولايت ,مناره چهل دختران ونقاط تفريحي بيشماري از جمله بوستان شهري ملت ,آيينه خانه ,باغ پرندگان وباغ گلهاست

تحقيقات باستان شناسي وكاوشهاي علمي حاكي است يكي از نخستين نواحي مراكز تمدن ومسكن انسانهاي ماقبل تاريخ در اطراف كاشان قرار دارد

بيشترين ابنيه تاريخي وآثار باستاني باقيمانده از فرهنگ وتمدن اسلامي است كه مهم ترين آنها عبارتند از امازاده سلطان علي بن محمد باقر در مشهد اردهال ,بقعه بابا افضل ,مسجد جامع ,قلعه جلالي ,مسجد ميدان ,بناهاي چهل دختران در محله سلطان مير احمد شهر كاشان ,باغشاه فين ,امامزاده سلطان مير احمد ,مدرسه سلطان ,مدرسه آقابزرگ وبقعه شاهزاده ابراهيم

در حال حاضر كاشان يكي از شهرهاي مهم گردشگري استان به شمار مي رود مراسم ديني ,سنتي قاليشويي مشهد اردهال ومراسم مخصوص عطر وگلابگيري منطقه قمصر در فصل بهار از جمله آداب ورسوم آن است

بالاترين رقم صادرات قالي از ايران مربوط به اين شهر است



استان اصفهان با مساحت 106179 كيلومتر مربع، حدود 25/6 درصد از مساحت كل كشور را به خود اختصاص داده است. اين استان بين 30 درجه و 42 دقيقه تا 34 درجه و 30 دقيقه عرض شمالي و 49 درجه و 36 دقيقه تا 55 درجه و 32 دقيقه طول شرقي در ايران مركزي قرار دارد، در حالي كه شهر اصفهان با طول جغرافيايي 51 درجه و 39 دقيقه و 40 ثانيه شرقي و عرض جغرافيايي 32 درجه و 38 دقيقه و 30 ثانيه شمالي بعد از تهران و مشهد سومين شهر بزرگ ايران است.

استان اصفهان با استانهاي دهگانه همسايگي دارد، از شمال به استانهاي مركزي و سمنان، از جنوب به استانهاي فارس و كهكيلويه و بويراحمد از مشرق با استانهاي يزد و خراسان و از مغرب به استانهاي خوزستان و چهارمحال و بختياري و لرستان محدود مي‌شود از نظر وسعت، استان اصفهان بعد از استانهاي خراسان، كرمان، سيستان و بلوچستان و فارس حائز مقام پنجم است.

استان اصفهان از نقطه‌نظر تقسيمات كشوري پيوسته در حال تغيير و تحول بوده است به طوري كه از سال 1316 كه تاريخ قانوني شدن تقسيمات كشوري است، به عنوان استان دهم و از دو شهرستان اصفهان و يزد تشكيل شده بود. در طول اين مدت، تغييرات متعددي در تقسيم‌بنديهاي كشوري به وجود آمده است. چنانچه بر اساس آخرين تقسيمات كشوري استان اصفهان در سال 1375 به 18 شهرستان تقسيم شده كه شامل 67 شهر و 38 بخش و 117 دهستان است. كه تعداد بخشها، دهستانها و شهرهاي موجود در هر يك از شهرستانهاي استان در سالهاي 1372-1375 را مشاهده مي‌كنيم.

 

سال

تعدادشهرستان

تعدادبخش

تعداد دهستان

تعداد شهر

تعداد آبادي داراي سكنه

مساحت‌به‌كيلومترمربع

1372

17

36

116

57

2349

1061795

1375

18

38

117

67

2349

1070036

 

جدول فوق بيان‌كننده اين واقعيت است كه واحدهاي اداري اين استان و حتي وسعت آن در حال تغيير است و يا پيوسته بر تعداد شهرهاي استان اضافه مي‌شود يعني در خلال سالهاي 1372 تا 1375، ده شهر به شهرهاي استان اضافه شده است.

شهر تاريخي اصفهان مركز استان اصفهان است و اكنون داراي مقام سوم از نظر جمعيت در سطح كشور مي‌باشد. فاصله اصفهان تا تهران 425 كيلومتر است و در جنوب آن قرار دارد. اي شهر به دليل موقع جغرافيايي بسيار مناسب كه در قلب فلات ايران قرار دارد. پيوسته مورد توجه سلاطين و مديران مملكتي بوده است.اصفهان از سطح عمومي درياها حدود 1580 متر ارتفاع دارد و در شرق سلسله جبال زاگرس واقع شده است. اين شهر در چهارراه شمالي- جنوبي و شرقي- غربي كشور قرار دارد و در طي تاريخ محل رفت و آمد و برخورد اقوام و فرهنگهاي مختلف بوده است. منطقه بزرگ اصفهان در قسمت شمالي و شرقي به كوير محدود مي‌گردد و قسمت غربي و جنوبي آن به ارتفاعات زاگرس منتهي مي‌شود. علت وجودي و پيرايش اين شهر را بايد مديون آبهايي دانست كه از كوههاي زاگرس مرتفع به نام زردكوه بختياري سرچشمه گرفته و زاينده‌رود را به وجود آورده و در نتيجه شهر زيباي اصفهان در دو طرف زاينده‌رود قرار گرفته است.شهر اصفهان بر روي دشتي نسبتا" صاف با شيبي حدود 2 درصد و به طرف شمال شرقي بنا گرديده است توسعه‌ي شهر در طي قرون متمادي به سمت جنوب غربي بوده، زيرا در اين منطقه آب فراوانتر و آلودگي نيز كمتر است.

استرابون (معروف آلماني مي‌گويد: "نام اصفهان در ابتدا (انزان) بوده و سپس به (گابيان) تبديل يافته و از دوره هخامنشيان به بعد به (گي) و بعدها به (جي) تبديل شده است.با مراجعه به منابع و دلائل موجود تاريخي چنين بر‌مي‌آيد كه كلمه  (آسپادان) به طلميوس و (سپاهان) پهلوي و اصفهان عرب و اصفهان امروز يك لفظ قديمي است و به احتمال قريب به يقين اساسا" كلمه پهلوي است و ريشه قديمتر از پهلوي آن مكشوف نيست.

هنگام تصرف اصفهان به دست قواي مهاجم عرب اين شهر (جي) ناميده مي‌شده و يا جي يكي از روستاهاي بسيار معروف و معتبر شهر بوده كه در آبادي به پاي شهر مي‌رسيده است. ياقوت حموي اصفهان را شهر سواران ناميده و حمزه اصفهاني كلمه اصفهان يا اسپاهان را مشتق از سپاه مي‌داند.در كتاب (تقويم البلدان) از ابن حوقل نقل شده است كه اصفهان در آخر كوهستان است از جهت جنوب و پرنعمت‌ترين شهرها است. معدن سرمه دارد. از اصفهان بعد به كاشان و قم مي‌رسند اصل آن (سپاهان) است به معني لشگرها زيرا كه سپاه عجم در وقت بيكاري آنجا جمع بودند.



شهر اصفهان ، مرکز شهرستان استان اصفهان ، با پهنه‌ای حدود دویست و پنجاه کیلومترمربع ، در دل فلات ایران قرار دارد .

شهر اصفهان از روزگاران کهن تا کنون به نامهای : آپادانا ، آصف‌هان ، اسباهان ، اسبهان ، اسپاتنا ، اسپادنا ، اسپاهان ، آسپدان ، اسپدانه ، اسپهان ، اسپینر ، اسفاهان ، اسفهان ، اصباهان ، اصبهان ، اصپدانه ، اصفاهان ، اصفهان ، اصفهانک ، انزان ، بسفاهان ، پارتاک ، پارک ، پاری ، پاریتاکن ، پرتیکان ، جی ، دارالیهودی ، رشورجی ، سپاهان ، سپانه ، شهرستان ، صفاهان ، صفاهون ، گابا ، گابیان ، گابیه ، گبی ، گی ، نصف جهان و یهودیه سرشناس بوده است .

بیشتر نویسندگان بر این باورند که چون این ناحیه پیش از اسلام ، به ویژه در دوران ساسانیان ، مرکز گردآمدن سپاه بود و سپاهیان مناطق جنوبی ایران ، مانند :

کرمان ، فارس ، خوزستان ، سیستان و … در این ناحیه گرد آمده و به سوی محل نبرد حرکت می‌کردند ، آنجا را « اسپهان » گفته ، سپس عربی شده و به صورت « اصفهان » درآمده است .

این شهر دارای واژگان کهنتری است که با نام کنونی آن ، هیچ گونه پیوندی ندارد ، مانند :انزان ، گابیان ، گابیه ، جی ، گبی ، گی ، گابا .

یاقوت حموی ، می‌نویسد :

« اصفهان یا اسپهان از کلیه اسباه است که به معنی سپاه و سگ می‌باشد . »
استاد پورداود ، می‌گوید :

« ارزش این وجه اشتقاق فقط در این است که می‌رساند در لهجه قدیم اصفهانی ، اسباه به معنی سگ نیز بوده است »

پورداود یادآور شده است که بطلمیوس ، جغرافیانگار سده دوم میلادی ، نام این شهر را « اسپدان » نگاشته ، سپس می‌گوید واژه اصفهان روی اسپاهان قرار گرفته که خود شامل سپاه به معنی ارتش و هان اسم مکان ، یعنی جای سپاه است .

نویسنده کتاب حدودالعالم از این شهر به نام « سپاهان » یاد کرده ، می‌گوید :

« سپاهان شهری عظیم است و آن دو شهر است : یکی را جهودان خوانند و یکی را شهرستان و در هر دو منبر نهاده‌اند …»

محمد حسین بن خلف تبریزی ، درباره نام اصفهان ، نوشته است :

« اصباهان ، معرب اسپاهان است و آن شهری است مشهور در عراق و نام اصلی او این است . و نام مقامی است از جمله دوازده مقام موسیقی و آن را اصفهانک نیز خوانند .»

در کتیبه‌های پارسی هخامنشی، انزان شامل ناحیه اصفهان بوده و پیش از کورش ، مرکز قدرت هخامنشیاندر این ناحیه بوده و پس از کورش انزان به گابیان تبدیل یافته و استرابن هم آن را به همین نام خوانده است و گابیان رفته رفته به جی تغییر یافت .

هرتسفلد نگاشته است :

اصفهان نام بلوکی از ولایت پریت کان و نام شهر « گبی » بوده است . گبی بعدها « گی » و سپس عربی شد و به « جی » تبدیل یافت .

در سده 2 میلادی ، نام گبی و اسپدانا در نقشه بطلمیوس دیده می‌شود . وی « اسپدانا »ی پارسی زمان هخامنشی را از کتاب ارتستنس ، مدیر کتابخانه اسکندر مقدونی برداشته بود. در یک نقشه جهان نما که 100 سال پیش از بطلمیوس ترسیم شده است ، این نام به صورت ساسانی « سپانه » یعنی سپاهان نگاشته شده و معنی آن ، جای لشکریان است .

اسکندر مقدونی هنگام دنبال کردن داریوش هخامنشی به پارتاک یا پارک یاگی آمد و آن را گشود و اکسازر را که والی شوش بود به حکومت پارتاک گمارد . تاریخ نگاران پیشین ، پارتاک را پاریتاکن نامیده‌اند که به پارسی آن روزی پرتیکان می‌گفتند و امروز فریدن می‌خوانند . پرتیکان به تمامی ناحیه اصفهان اطلاق می‌شده است .
مفضل سعدبن حسین مافروخی اصفهانی ، نویسنده کتاب محاسن اصفهان درباره نام اصفهان ، می‌نویسد :

« … و همچنین گفته‌اند که اصل لفظ نام اصفهان ، اسفاهان بود ، چرا که در ایام فرس ، گودرزبن گشواد بر آن مستولی و مالک بود و هر وقت که پای اقتدار در رکاب استظهار آوردی هشتاد پسر صلبی او با او سوار گشتند ، همه سواران جنگی فرزانه و جملگی دلاوران فرهنگی مردانه زیارت بر احفاد و اشیاع و عباد و اتباع چون سوار می‌شدند مردم می‌گفتند اسفاهان ، یعنی لشکر ، تداول کلام ، عوام اصفهان را بدان نام نهاد . »
مافروخی بار دیگر سخن از سپاه و سپاهیگیری به میان آورده ، می‌گوید : « … در روایت است که اردشیر بابکان گفت هرگز هیچ ملکی بر غلبه و استیلا هیج ملک قدرت نداشت تا اصفهانیان مدد بنمودند و پرویز گفت کار ملک بر ما قرار نگرفت الا به معاونت مدد اهل اصفهان و انوشیروان لشکر و سپاه اصفهان را بر تمامیت لشکرهای جهان تفصیل داد و از میان ایشان اهل فریدن را اختیار کرد .»

ابن اثیر در کتاب اللباب می‌نویسد :

« اصفهان به کسر اول یا فتح آن شهر بلاد جبال است و آن را از آن جهت اصفهان گفته‌اند که معرف سپاهان است و سپاه به معنی لشکر و هان علامت جمع است و اینجا محل تجمع سپاه اکاسره بوده است .»

حمزه اصفهانی بر این باور بود که واژه اصفهان یا اسپاهان از سپاه گرفته شده که در فارسی به معنی قشون و سگ است . لاکهارت نیز بر این باور بود که از روزگار پارتها ، واژه اسپاهان به این ناحیه اطلاق شده است .

گفتار بالا می‌رساند که این نام با سپاه و سپاهیگری بستگی داشته است و شاید چنین نقشی را « جی » به عهده داشته است نه « یهودیه » که گسترش آن ، اصفهان کنونی را به وجود آورده است . واژه سپاه در پارسی باستان به معنی اسب نیز آمده است ، زیرا اسب جزو کار سپاه بوده است چنانکه یاقوت حموی ، می‌گوید سپاه برابر اسب است و همین اصفهان را جایگاه سپاهیان دانسته است . در نزد آریاییها باارزش و محترم بوده است و بسیاری از بزرگران و نام‌آوران ایرانی به نام اسب نامگذاری می‌شده‌اند ، مانند : گشتاسب ، لهراسب و جاماسب ، که همه این نامها واژه اسب دارند .

اصفهان در زمان خلافت عمر به دست عربها افتاد و تا دو سه سده حاکمانی از سوی خلفا در آن فرمانروایی می‌کردند . در دوران آل بویه و سلجوقیان پایتخت بود . پس از سلجوقیان تا دوران صفویه نیز پایتخت ایران بود ، ولی در اواخر دوران صفوی دستخوش کشتار ، چپاول و خرابی شد .

اصفهان در حمله مغول و تیمورلنگ خسارتهای زیادی دید . تیمور لنگ از هفتاد هزار سربریده مردم این شهر ، مناره‌ای برپا کرد و به گفته نویسنده کتاب حبیب السیر ، در اصفهان جز زنده رود ، کسی زنده نماند . از دوران افشاریه و زندیه در اصفهان آثار مهمی نمانده است ، ولی در زمان قاجاریه به کوشش مردان خیر چند بنای قابل توجه ایجاد شد