فرموده بودید: " من قصد دارم به اميد خدا در درجه اول بهصورت مكاتبهاي با كساني كه مشتاق هستند درارتباط باشم و اين آموزش را در اختيارشان قراردهم كه اميدوارم با استقبال روبهرو شود و اگرخدا بخواهد، دلم ميخواهد موسسهاي داير كنم تا بتوانم كودكان را با چنين روشي آشنا كنم . در حال حاضر دستم خالي است، اما به طور حتم اگر پشتوانه مالي داشته باشم هر چه زودتر مركز پرورش استعدادهاي انساني را داير خواهم كرد."
با عرض سلام و ادب خدمت پدر خوب و مهربان نیلوفر عزیز , نابغه 2ساله
جناب آقای احمد زمانی
مصاحبه جالب شما را در سایت خوب دوست داران ایران ,خواندم و خیلی هم لذت بردم. فرموده بودید: " من قصد دارم به اميد خدا در درجه اول بهصورت مكاتبهاي با كساني كه مشتاق هستند درارتباط باشم و اين آموزش را در اختيارشان قراردهم كه اميدوارم با استقبال روبهرو شود و اگرخدا بخواهد، دلم ميخواهد موسسهاي داير كنم تا بتوانم كودكان را با چنين روشي آشنا كنم . در حال حاضر دستم خالي است، اما به طور حتم اگر پشتوانه مالي داشته باشم هر چه زودتر مركز پرورش استعدادهاي انساني را داير خواهم كرد."
لازم به ذکر است که بنده نیز دارای فرزندی هستم به نام ایلیا , اکنون شش ماه دارد و به عنوان خردسال ترین مروج گردشگری و همینطور خردسال ترین مروج علم نقطه تعادل نیز مطرح است و قصد داریم نام وی را در فهرست رکوردهای جهانی گینز به ثبت برسانیم. که بدون شک نیاز به آموزشهای ویژه ای نیز دارد. که بنده نیز مشتاقانه از ایده تاسیس موسسه استعدادهای درخشان (انسانی) استقبال میکنم.
نکته جالب اینکه روز گذشته در سایت شهرستان بانه ی کردستان به خبری برخوردم که از کودکی نام برده بود که مبلغی را به انجمن خیرین مدرسه ساز اهداء کرده بود. و ما نیز برای ترویج این حرکت زیبا با سایت مربوطه تماس گرفتیم و اعلام نمودیم ایلیا نیز قصد دارد در این راه مقدس با شما همگام شود . لذا شماره حساب بانکی انجمن خیرین مدرسه ساز را برایمان ارسال کنید تا ما نیز مبلغی "هرچند ناچیز" به طور ماهانه واریز کنیم.( که البته اصل نامه و شرح ماوقع برای انجمن دوست داران ایران ارسال گردید )
درحال حاضر بنده متواضعانه پیشنهاد میکنم در این خصوص به انجمن خیرین مدرسه ساز مراجعه کرده و موضوع را با آنها در میان بگذارید و بلافاصله با همانگی این انجمن , یک شماره حساب بانکی را اعلام فرمائید.تا در جهت تامین اعتبار و جذب سرمایه برای تاسیس این موسسه نیز گامهای بعدی را برداریم .
نکته پایانی , اینکه اگر حضرتعالی مایل به دریافت اطلاعات بیشتر در مورد با ایلیا و موسسه بهره وری همه فرزندان زمین پایه گذار علم نقطه تعادل باشید میتوانید به آدرس اینترنتی ذیل مراجعه فرمائید. و توصیه میکنم که حتما در مقاله علم نقطه تعادل , مبحث رهبران فردا (ستارگان زمین) را مطالعه فرمائید که این قسمت ارتباط مستقیمی به ایده و نحوه آموزش جنابعالی دارد که موسسه بهره وری همه فرزندان زمین آن را به آموزش نخبگان و بخصوص رهبران آینده فردا که همانا رهبران جهان است تعمیم داده تا به یاری خداوند شاهد جهانی پر از عدل و داد و صلحی پایدار باشیم.
با آرزوی خیر و برکت برای شما و تمام خدمتگزاران جامعه بزرگ بشری
مجید پوراحمدی
رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل موسسه بهره وری همه فرزندان زمین
پایه گذار علم نقطه تعادل
خبرنگار انجمن دوستداران ایران
بخش استان فارس
09179153741
– رونوشت به جناب آقای طبیب زاده کارگردان محترم پروژه فرا ملی مرکز تمدن جهان و پایتخت هنر
– انجمن دوست داران ایران
اينك توجه شما را به مصاحبه خبرنگار انجمن دوستداران ايران جلب ميكند :
Tel: +98 (021) 77802308 E-Mail: webmaster@Topiranian.com
(استعداد) واژهاي است كه در نهاد هر انسانينهفته است، اما به اين شرط كه بتواند آن راپرورش دهد…
در تاريخ كره خاكي افراد زيادي بودند كه درزمينههاي مختلف، استعدادهاي خود را به رخهمگان كشيدند… كه از سوي اذهان عمومي لقبنابغه گرفتند آنچه در ادامه خواهيد خواند، يكواقعيت از زندگي يك خانواده است.
كه استعدادهاي فرزندانشان را از كودكي كشفكردند، استعدادي كه در مدت كمي بروز ميكند وهمه را به تعجب وا ميدارد. خانواده زماني بهصورت تجربي و بهره گرفتن از علم، توانستند درنوع خود، حركتي جالب ارائه دهند، فرزندانآنان از دو سالگي توانستند با خواندن آشنا شوند.و هر مطلبي كه مقابل آنان ميگذاشتند،ميخواندند اما (نيلوفر زماني) فرزند دو سال ونيمه اين خانواده، استعداد بيشتري نسبت بهفرزندان ديگر خانواده دارد، او از دو سالگي باخواندن آشنا شد; در حالي كه سواد نوشتنندارد، اما به راحتي از روي نگاه با واژهها آشناييدارد و هر چيزي را كه مقابل او بگذاري،ميخواند. به نظر شما عجيب نيست!؟ ما تا زمانيكه با چشمانمان، نيلوفر را نديده بوديم، باورماننميشد… اما زماني كه او شروع به خواندن كرد،شكمان تبديل به يقين شد. بله او ميخواند وميخواند و ما هاج و واج به او مينگريستيم… اينپرسش برايمان بهوجود آمد كه چهطور ميشوداو اين چنين رسا كلمات و واژهها را به درستيبخواند. بهترين پاسخگوي پرسشهاي ما كسينبود به جز پدرش، پدر نيلوفر در آموزش او نقشمهمي را ايفا كرده است.
پدر نيلوفر ابتدا در رابطه با خود ميگويد: (درسال 59 ديپلم گرفتم، سال 63 وارد دانشگاهشدم و در رشته مهندسي متالوژي به تحصيلپرداختم، اما بخت با من يار نبود و پس از سه سالو نيم مجبور به ترك تحصيل شدم. پدرم براثربيماري از كار افتاده شد و مسئوليت امور خانهبرعهده من قرار گرفت).
(احمد زماني) با وجود مشكلات فراوان،هيچگاه دست از مطالعه و كسب علم برنداشت وسعي كرد اين علم را در اختيار فرزندانش قراردهد. پسر بزرگش امير احسان هماكنون دردانشگاه علم و صنعت،در رشته مهندسيماشينهاي ريلي تحصيل ميكند و پسركوچكتر،عرفان براي شركت در كنكور خود راآماده ميكند. وي در مورد چگونگي آشنايياشبا اين روش كه چگونه فرزندان او در سن كممطالعه خودتان را فرا گرفته بودند، ميگويد:(موضوع به دوران پيش از ازدواجم باز ميگردد،زماني كه به كلاس كنكور ميرفتم. روزي، يكي ازمعلمين، سر كلاس درباره اين شيوه آموزش واينكه بچهها تا قبل از پنج سالگي قدرت يادگيريبالايي دارند، صحبت كرد.
همان زمان جرقه انجام اين كار در ذهنمروشن شد. پس از ازدواج، با همسرم تصميمگرفتيم اين كار را روي اولين فرزندمان امتحانكنيم، ولي از آنجا كه روش درست را نميدانستيم،صرفا به اين كار اكتفا كرديم كه هر روز برايشكتابهاي مختلف بخوانيم. به هر حال در آنزمان موفقيت چنداني به دست نياورديم… زمانگذ شت و خدا نيلوفر را به ما عطا كرد.
وقتي نيلوفر دو ساله بود يك روز به طور اتفاقياز طريق اينترنت روش درست آموزش را يافتم.برايم جالب بود كه اين روش الان پنجاه سالاست كه در آمريكا ابداع شده و در خيلي ازكشورها از جمله ژاپن، انگليس، ايتاليا و فرانسه بهكار ميرود. اما در ايران از اين روشها استفادهنميشود. زماني در ادامه ميگويد: (در دههچهل ميلادي در فيلادلفياي آمريكا، مركزيتاسيس ميشود كه در آنجا روشهايي برايآموزش خواندن به كودكان عقب مانده ذهني بهكار ميرود.)
يك روز والدين يك پسر سه، چهار ساله بنامتامي فرزند خود را به آن مركز ميبرند. تماميپزشكان از آن پسر قطع اميد كرده بودند. يعنيهيچ ادراكي نداشت و زندگياش مثل يك گياهبود. پس از مدتي اين پسر خواندن را يادميگيرد. همه محافل علمي شگفتزده ميشوند ويك جلسه عمومي جهت اثبات اين اتفاق ترتيبميدهند. حاضران در آن جلسه با كمال تعجبمتوجه ميشوند كه پسر، نه تنها خواندن را يادگرفته بلكه مفهوم جملات را نيز ميفهمد. از آنزمان به اين فكر ميافتند كه اين روش را بررويبچههاي سالم نيز امتحان كنند. زماني در ادامهميگويد: در حال حاضر در تمام دنياخانوادههاي زيادي با اين موسسه در ارتباطند وجزوات آموزشي ميگيرند. اين جزوات درزمينههاي فراواني از جمله ادبيات، فلسفه، جدولضرب، موسيقي و… است. وي در مورد اينكه شايدخيليها نتوانند اين وقت و انرژي را برايآموزش بگذارند، گفت: (من اطلاع دارم كهخيلي از خانوادهها دوست دارند به فرزندانشانآموزش دهند، اما از روشهاي درست واردنميشوند، براي مثال در ابتدا به فرزندشانحروف را ياد ميدهند اما اين روش در واقع ابتدابا كلمات كار دارد و تكيه اصلي آن روي حسشنوايي است نه بينايي، چون كودك در اين سن باحس شنوايي بهتر ياد ميگيرد، تا حروف…)
يك انقلاب در امر آموزش
پدر نيلوفر در ادامه ميگويد: مطمئن باشيد كهاين روش ميتواند انقلابي بزرگ در آموزش بهوجود آورد. من برايتان نمونهاي ميآورم: درحال حاضر دركشور آمريكا دانشمندي معروف بهنام (نوربرت وينر) زندگي ميكند كه از سه سالگيتحت اين آموزش قرار گرفت. تا هفت سالگيتعداد زيادي كتاب مطالعه كرد و در هجده سالگيتوانست مدرك دكتراي خود را بگيرد… وقتي بهكودك از سنين زير پنج سال آموزش داده شود،ديگر به طور خودكار در سنين بالاتر به دنبالكسب علم و پيشرفت كشيده ميشود. تحقيقاتدانشگاه آكسفورد در انگليس نشان داده استكساني كه با اين روش آموزش ميبينند قسمتخاكستري مغزشان كه مربوط به آناليز اطلاعات وپردازش است، رشد بيشتري پيدا ميكند و بهاصطلاح آمادهتر براي يادگيري ميشود. وي درادامه افزود: من مطمئنم خانوادههاي سبز ايرانيوقتي با نتايج اين كار آشنا شوند، مشتاقانه به دنبالآن ميآيند . آنهم ما ايرانيها كه همواره از نظربهره هوشي و كسب علم، زبانزد دنيا بوده وهستيم،قدرت يادگيري كودك قبل از پنج سالگيبه قدري است كه تا پنج زبان خارجي را به راحتيميتواند ياد بگيرد ولي بعد از هفت سالگي حتييك زبان را با مشكل زياد ميآموزد.
او ابتدا مامان و بابا را ياد گرفت
اما مادر نيلوفر چه ميگويد: اولين كلماتي كهنيلوفر توانست بخواند، همانهايي بود كه بيشترينارتباط را با آنها داشت يعني مامان و بابا. اوميگويد: (من به خاطر احساس مسئوليتي كهنسبت به نيلوفر دارم، هر روز با او تمرين ميكنم وهر دوي ما از اين كار لذت ميبريم. د ر واقع اصلمهم در اين كار مدت زمان طولاني نيست، بلكهمداومت و پشتكار هر روزه است. چون كودكانبر خلاف آنچه كه ما فكر ميكنيم از توان بالاييادگيري برخوردارند و به اين اتفاق به صورتيك بازي نگاه ميكنند و از آن لذت ميبرند. باوركنيد من كتابهاي مختلفي را براي نيلوفرميخوانم و جالب اينكه او مفهوم بسياري ازكلمات پيچيده را هم ميفهمد.)
پدر نيلوفر در مورد برنامههاي آيندهاش گفت:(من تعجب ميكنم كه بعضيها با اينكه از اينموضوع اطلاع دارند، چون دوست دارند مثلابچه خودشان تك باشد، اين قضيه را بازگونميكنند.) نمونهاش خانمي بود كه دو سه سالپيش دو فرزندش كه يكي 14 و ديگري 15 سالهبودند در دانشگاه قبول شدند، اما در زمان گفتگوبا خبرنگاران كاملا از گفتن شيوه كارشان طفرهرفتند…
چرا نبايد جامعه و آينده فرزندان اين مرز وبوم مورد توجه قرار گيرد. وي در ادامه ميگويد:من قصد دارم به اميد خدا در درجه اول بهصورت مكاتبهاي با كساني كه مشتاق هستند درارتباط باشم و اين آموزش را در اختيارشان قراردهم كه اميدوارم با استقبال روبهرو شود و اگرخدا بخواهد، دلم ميخواهد موسسهاي داير كنمتا بتوانم كودكان را با چنين روشي آشنا كنم.
پدر نيلوفر زماني در پاسخ به اين پرسش كهسرمايه گذاري شما براي آينده چيست و چگونهوالدين با اين روشها آشنا شوند گفت:ببينيد،مابازي هايي ابداع كرديم كه وقتي من ميرسممنزل،نيلوفر مدام به من ميگويد،بابا بيا برويممدرسه بازي، او عروسك هايش را روي كاناپهميچيند و خودش روي صندلي مينشيند و معلمميشود و كارتها و كلمات را به عروسك هايشياد ميدهد و از اين دست بازيها…
يعني يكي از همان روشهايي كه من به او ياددادم و دلم ميخواهد مردم هم اين نوعابداعات و تجربيات خود را با من در ميان بگذارندو يك مجموعه جالب، جمع آوري و در اختيارعموم قرار گيرد.
اگر از اين روش، حداقل هزار نابغه تحويلجامعه شود،باز هم به هدفمان رسيدهايم گرچهفعلا دستمان خالي است، به طور حتم اگر پشتوانهمالي داشته باشم هر چه زودتر مركز پرورشاستعدادهاي انساني را داير خواهم كرد.
اتفاقا همين ديروز به سازمان بهزيستي دفترمدير كل آموزش كودكان و نوجوانان رفتم ومداركي دال بر استعداد فرزندم و اين كهميتوان اين روش را آموزش داد،به آنها ارائهكردم و عنوان كردم كه ميخواهم تجارب خود رادر اختيار والدين قرار دهم، كارشناس مربوطهدكتر كامران علوي با توصيه به مطالعات بيشتر ومعرفي منابعي جهت كاملتر كردن روش آموزشابراز اميدواري كرد كه بتوانم روزي خدماتارزنده در اختيار عموم قرار دهم.
كوتاه از نابغه دو ساله
_ وقتي وارد منزل زماني شديم، نيلوفر، باشيرين زباني به استقبالمان آمد و با لحن دلنشينكودكانهاش، ما را به منزل دعوت كرد.
_نيلوفر كارتهاي زيادي آورد و كنارماننشست، روي هر كارت، كلمهاي نوشته شده بود. بهاو گفتم: (اگر صدايت را ضبط كنم، اين كارتها رابرايم ميخواني؟) اول امتناع كرد، اما پس ازروشن شدن ضبط، هر كارتي كه به او نشان دادم،خواند.
– پس از خواندن 7-8 كلمه، خسته شد وبراي بازي به اتاقش رفت، اما دوباره خيلي زودبرگشت و گفت: (ديگه صدايم را ضبط نميكني؟)
– در مدتي كه كنارم بود، حدود 20-30كارت كلمه و جمله را به راحتي خواند.
– – بعد از خواندن كارتها، نيلوفر كه از ديدندوربين و ضبط به وجد آمده بود، كتاب داستانيآورد و شروع به خواندن آن كرد.
– – به او گفتيم: (ميخواهي از تو عكس بگيريمو روي جلد مجله چاپ كنيم؟) پاسخ مثبت داد وبه مادرش گفت:
– (ميخواهم لباسم را بپوشم و بهموهايم گل سر بزنم)، اما چون گل سرش همرنگلباسش نبود، كلي بهانه گرفت.
– پس از اينكه نيلوفر را راضي كرديم تاموهايش را با گل سر قرمز رنگ ببندد، همراهپدرش به پارك نزديك خانهشان رفتيم و چند تاعكس گرفتيم.
– – زماني كه ميخواستيم او را به پارك ببريم تااز او عكس بگيريم، به مادرش گفت: با لباس آبينميروم، لباسهاي زرد را تنم كنيد.
– – وقتي كه فهميد مصاحبه تمام شده و زمانخداحافظي رسيده، اخمهايش را در هم كشيد وبعد از چند دقيقه، به گريه افتاد!
– – زماني كه او را سوال پيچ ميكرديم ومطالب مختلف را مقابل او قرار ميداديم، اوگفت:خسته شدم، بسه ديگر… اما پس از چند لحظه باچرب زباني خاص خودش ميگفت:(حالا بياييدبا من كلمه بازي كنيد.)
– – نيلوفر دوست دارد، پزشك شود و برخلافبيشتر بچهها كه از پزشك ميترسد، او ترسي ازپزشكان ندارد، او لباس سفيد پزشك را دوستدارد
Tel: +98 (021) 77802308 E-Mail: webmaster@Topiranian.com