
قزوين ازجمله مناطق زيبا, با فرهنگ و متمدن ايران است كه در كنار طبيعت زيبا, خدادادي و مناظر بهشت گونه خود از غناي تاريخي و فرهنگي قابل توجهي نيز برخوردار است. رودخانه هاي پرآب, قله هاي زيبا ومشهور, چشمه هاي آب گرم, حيات وحش, پوشش گياهي غني و درياچه هاي چشم نوازاين منطقه؛ در كنار آثار متعدد تاريخي, معماري, فرهنگي, باستاني و مردمان هنردوست قزوين ازجمله مناطق زيبا, با فرهنگ و متمدن ايران است كه در كنار طبيعت زيبا, خدادادي و مناظر بهشت گونه خود از غناي تاريخي و فرهنگي قابل توجهي نيز برخوردار است. رودخانه هاي پرآب, قله هاي زيبا ومشهور, چشمه هاي آب گرم, حيات وحش, پوشش گياهي غني و درياچه هاي چشم نوازاين منطقه؛ در كنار آثار متعدد تاريخي, معماري, فرهنگي, باستاني و مردمان هنردوست
قزوين
قزوين ازجمله مناطق زيبا, با فرهنگ و متمدن ايران است كه در كنار طبيعت زيبا, خدادادي و مناظر بهشت گونه خود از غناي تاريخي و فرهنگي قابل توجهي نيز برخوردار است. رودخانه هاي پرآب, قله هاي زيبا ومشهور, چشمه هاي آب گرم, حيات وحش, پوشش گياهي غني و درياچه هاي چشم نوازاين منطقه؛ در كنار آثار متعدد تاريخي, معماري, فرهنگي, باستاني و مردمان هنردوست, سخت كوش و متمدن؛ مجموعه كم نظيري را دراين خطه از كشور ايران به وجود آورده است كه ديدار از آن ها براي همه گروه هاي گردشگري جذاب است. قزوين بيش ترين آثارثبت شده تاريخي كشور را در خود جاي داده است. در اين منطقه مي توان در كنار طبيعت كم نظير و زيبا؛ مسجد هاي قديمي با ارزش معماري و تاريخي بالا, مدرسه هاي مهم و تاريخي, بازارهاي پررونق با انبوه اجناس و صنايع دستي, حمام ها و آب انبارهاي قديمي, تپه هاي متعدد باستاني كه نشان از تمدن باستاني منطقه دارد, شهرها, دهستان ها و روستاهاي قديمي با ارزش بالاي طبيعي و تاريخي, كاران سراهاي خاص دوره صفوي, قلعه هاي نظامي و مسكوني تاريخي, پل ها و بندهاي تاريخي و ده ها اثر قابل توجه ديگر را مشاهده كرد كه هر يك از آن ها قادراست ساعت ها بازديد كنندگان را سرگرم نموده و تاريخ و تمدن اين منطقه را به رخ بكشد. قزوين از جمله مناطق زيبا و با ارزش ايران در همه زمينه ها است كه همواره پذيراي گردشگران داخلي و خارجي بوده است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
قزوين را در نوشته هاي قديمي؛ شهر باستاني "آرساس" يا "آرساسيا" و در تاريخ يونان شهر قديمي "راژيا" ناميده اند. قرار گرفتن آن بر سر راه "جاده ابريشم" سرنوشت قزوين را با فراز و فرودهاي تلخ و شيرين گره زده است. تاريخ نگاران ايرانی و عرب عقيده دارند كه واژه «قزوين» از جمله «اين كش وين» گرفته شده است، به اين شرح که وقتی سركرده سپاه كسرا به هنگام نبرد، در صف لشكريان خود خللی ديد، با عبارت «اين كش وين» (يعنی به آن كنج بنگر) زيردست خود را مأمور رفع خلل كرد و در نتيجه سپاهيان او پيروز شدند. آن گاه در آن محل؛ شهری بنا كردند و آن را «كشوين» ناميدند و در دوره اسلامی، عرب ها، اين واژه را معرب كرده و آن را «قزوين» ناميدند. عقيده يونانيان دراين مورد بر اين است که پيش از دوران هخامنشی، مردمی كه آن ها را «كاسی» يا «كاسيت» می ناميده اند، در كرانه باختری دريای قزوين می زيستند كه به گفته بعضی از تاريخ نگاران يونانی و آريايی جزو نژاد «ميت تانی» به حساب می آمدند. گفته مي شود اين قوم مدت ها پيش از مادها به ايران آمده و قرن ها در كرانه باختری دريای كاسپين (خزر) استقراريافته بود. نام قزوين نيز از نظر آنان، از نام دريای كاسپين گرفته شده است.
در مورد وجه تسميه نام قزوين نظر ديگری نيز وجود دارد. گفته می شود كه كوهستان های شمالی قزوين همواره زيستگاه مردمان سركش بوده و آبادی های دشت قزوين پيوسته دست خوش تاخت و تاز و تاراج طايفه های گوناگون قرار داشته است. به فرمان حاكم وقت، برای جلوگيری از تاخت و تاز كوه نشينان، يك دژ درمدخل كوهستان شمالی قزوين و دژ بزرگ ديگری برای استقرارسپاهيان در محل كنونی قزوين بنا كردند. اولی را «دژ بالا» و دومی را «دژ پايين» ناميدند که با گذشت زمان، نام «دژ پايين» دچار دگرگونی شده و به «دژپين»، «گژوين» و سپس «كشوين» تبديل شده است. در دوران شاپور ذوالاكتاف قلعه ای – در جای همان دژ – بنا كرده و همان کشوين ناميده شد. اين نام در دوره اسلامی معرب شده و به قزوين تغيير يافته است. در نظر ديگري گفته شده قزوين در اصل «كزوين» و مركب از «كزو» به معناي پسته و «ين» به معناي شهر- شهر پسته- بوده و بعد ها معرب شده و به قزوين تبديل شده است.
بر اساس اسناد و مدارك موجود، قدمت و تاريخ منطقه قزوين، به دوران حكومت مادها در قرن نهم پيش از ميلاد می رسد. كاوش ها و يافته هاي باستان شناسي در دشت قزوين، نشان گر مرحله يك جانشيني و كشاورزي در هزاره هفتم پيش از ميلاد و برخورداري ساكنان آن از صنايع اوليه و نظام اجتماعي است. منازل مسكوني، معبد، كارگاه هاي صنعتي، اشياي زينتي، مجسمه ها، انبارهاي غله و… از تمدن دير پاي مردمان اين ناحيه در هزاران سال پيش حكايت دارند. درآن زمان، ناحيه كوهستانی جنوب و جنوب باختری قزوين، جزيی از قلمرو مادها به شمارمی رفت كه همواره مورد تاخت و تاز اقوام و قبايل مختلف، از جمله اقوام ديالمه طبرستان، قرارمی گرفت. مؤلف «مرآت البلدان» بانی قزوين را شاپور ابن اردشير بابكان دانسته که شهر را جهت مقابله با حملات و سركشی های ديلميان ساخته و «شار شاپور» ناميده است.
قزوين دردوره های پيشين، از مراكز مهم تمدن ماقبل تاريخ بوده و شامل سرزمين های ميان شهريار، جلگه ری و دشت قزوين بوده است. بررسی های به دست آمده از تپه سگزآباد بويين زهرا، نشان دهنده زيستگاه های انسانی متعددی در هزاره های پيش از ميلاد است. هم چنين دريک کيلومتری جاده كرج به قزوين، تعدادی تپه باستانی کشف شده كه تا حدی وضعيت زندگی اقوام اين ناحيه را در حدود هزاره چهارم قبل از ميلاد روشن می سازد. آثار و اشياء به دست آمده در سگزآباد قزوين، مربوط به دوران نو سنگی و ماقبل تاريخ است. ناحيه قزوين دردوران ماد، آباد بوده و در دوره هخامنشی ها مردان ناحيه قزوين، به دليری شهرت داشته اند. پيرنيا از مردمانی به نام «مرد» در ناحيه قزوين ياد می کند که از فرستادن نماينده به نزد اسكندر و اظهار اطاعت خودداری كردند.
روند شهرسازي و گسترش مناطق مسكوني در قزوين، پس از ورود اسلام به اين سرزمين در سال 24 هجري شتابي دو چندان گرفت و در مدتي كوتاه به عنوان « باب الجنه» يا «دروازه بهشت» ناميده شد. به روايت بلاذري در فتوح البلدان سعيدبن عاص بن اميه در سال هاي پيش از 35 هجري؛ قزوين را « شهري استوار و آباد» مي كند و ورود چهار هزار تن از مسلمانان به فرماندهي ربيع بن خثيم در سال 36 هجري با فرمان اميرالمومنين علي(ع) سيماي قزوين را دگرگون مي سازد.
اقدام محمدبن سنان عجلي در حدود سال 90 هجري گام بزرگ ديگري در توسعه شهر محسوب مي شود و زمينه ساز ساخت دو شهرك مهم « مباركيه و مدينه موسي» در كنار شهر كهن قزوين در سال هاي پيش از 169 هجري مي شود. به دنبال سفرهارون الرشيد در سال 192 هجري به ايران ، به دستور وي مسجد جامع عتيق قزوين بنا شده و بارويي گرداگرد شهرك هاي اقماري پيرامون قزوين كشيده مي شود و چنان كه ابن فقيه همداني و رافعي گزارش كرده اند، كلان شهر قزوين شكل مي گيرد.
وسعت قزوين در سال 253 هجري را مي توان از روايت تاريخ گزيده دريافت كه پس از بركشيدن حصار شهر توسط موسي بن بوقا، داراي دويست و شش برج و هفت دروازه بوده است. تعمير باروي شهر درسال 373 هجري به وسيله صاحب بن عباد – وزير دانشمند آل بويه – و بناي صاحب آباد در شمال خاوري شهر، بازسازي آن در سال 411 توسط امير شريف ابوعلي جعفري، اقدامات گسترده عمراني امير خمارتاش عمادي در دهه نخستين سده ششم و ساخت باروي تازه اي از آجر به سال 527 نشان از توسعه دايمي منطقه دارد.
انتخاب الموت به عنوان مركز اسماعيليان نزاري و چالش هاي فرهنگي ، سياسي و نظامي مربوط به آن ، منطقه قزوين را حدود 200 سال به كانون اصلي رويدادهاي مهم كشور تبديل كرد و بارها شاهد لشكركشي هاي ميليوني و آثار ويران گر آن بود. هرچند اميران سلجوقي ناگزير از فعاليت هاي عمراني نيز بودند و آثار پراكنده سلجوقي در جاي جاي استان نشان گر اين نكته و گسترش قزوين در قرن ششم هجري است
.
مولف «آثار البلاد» قزوين را در آغاز قرن هفتم – پيش از حمله مغول –چنين توصيف كرده است: « شــهري بسيــار بزرگ و پر جمعيت است. در دشتي بسيار پهناور و هموار بنا شده و مهندسان در بناي شهر نقشه اي كشيده اند كه نظيرش وجود ندارد. زيرا دو شهر است يكي در آغوش ديگري آرميده. شهر كوچك را كه در وسط قراردارد شهرستان مي نامند كه براي خود دروازه و بارو دارد. شهر بزرگ تر كه پيرامون شهرستان واقع شده داراي برج و باروي ديگري است. باغستان ها و تاكستان ها گرداگرد باروي خارجي شهر دوم را فراگرفته و پس از آن كشت زارهاي سرسبز دو شهر را در بر دارد و دو رودخانه ديزج و ارنزك از آن مي گذرد»
وسعت اين شهر درهنگامه حمله ويران گر مغول به ايران به حدي رسيده كه به گزارش مستوفي در ظفرنامه افزون از يك ميليون نفر جمعيت داشته است. شهر قزوين در دوره ايلخاني پس از ركودي نسبي دوباره زندگي خود را باز مي يابد و چنان كه جهانگردان آورده اند در زمان تيموريان پس از سمرقند بزرگ ترين و آبادترين شهر ايران بوده است.
انتخاب قزوين به عنوان پايتخت صفويان درقرن دهم علاوه بر بازنمايي اهميت شهر، دوره درخشاني از عمران و توسعه شهري را رقم مي زند كه درآثار سفيران و بازرگانان غربي كه به ايران آمده اند؛ مشهود است. طراحي و ساخت نخستين خيابان ايراني، چهارباغ ها، ميدان ها، كاخ ها، مدارس، مساجد، بوستان هاي شهري و … كه به الگويي براي شهرسازي در سراسر ايران تبديل شد؛ از اين منطقه آغاز مي شود. حتي انتقال پايتخت در قرن يازدهم نيز رنگ فراموشي به آن نمي زند و تا پايان دوره افشاريان شاهد سازه هاي فراواني در جاي جاي شهر هستيم كه عمارت باشكوه ايوان نادري از آن جمله است.
در سراسر دوره قاجاريه، قزوين به عنوان يك منطقه حاكم نشين مستقل مرتبط با پايتخت مطرح بود و با وجود ركود نسبي اقتصاد و فرهنگ در آن دوره از اندك مراكز پر رونق ايران به شمار مي رفت.
پايداري قهرمانانه مردم اين سامان در برابر هجوم سپاه مغول و يورش ويران گر تيمور، به ويژه وارد كردن نخستين شكست به مهاجمان افغاني دردشت قزوين پس از سقوط اصفهان از نقش انكار ناپذير قزوينيان در تاريخ ايران حكايت دارد. مشاركت مردم قزوين در نهضت ضد استبدادي مشروطه سر آغاز فصل نويني در تاريخ معاصر ايران است كه تا انقلاب اسلامي تداوم مي يابد. پس از بي مهري هاي دهه هاي گذشته و تخريب بناهاي شكوهمندي هم چون ايوان و حياط نادري، عمارت خورشيد، عمارت ركنيه، دروازه ها و … ، رفته رفته استان قزوين به سوي عمران شهري گام برداشت واين روند با استقرار تشكيلات استاني به بعد شتابي بيش از پيش گرفت.
خوشنویس بزرگ قرن نهم و دهم هجری (1024ـ961 قمری)
در قزوین خوشنویسی آموخت و در تبریز به جرگهی شاگردان محمدحسین تبریزی درآمد. استاد اخیر خیلی زود او را «استاد خوشنویسان» نامید و او را از شاگردی بینیاز دانست. میرعماد از تبریز به عثمانی و حجاز رفت و سپس به ایران بازگشت. مدتی در خراسان و هرات به کاتبان کتابخانهی فرهاد خان قرامانلو، از امرای لشگریان شاهعباس، پیوست. پس از قتل فرهاد خان به قزوین آمد و در 1008 قمری به اصفهان رفت. عباس دوم دوازده سال بود که به تخت نشسته بود و صفویه در اوج قدرت و شوکت به سر میبرد. از این رو، هنرمندان و صنعتگران راهی اصفهان میشدند تا از نظر مادی و معنوی ترقی کنند. میرعماد نیز عریضهای به نستعلیق در مدح شاه نوشت و برای او فرستاد. شاه را خوش آمد و او را به دربار فرا خواند. میرعماد تغییراتی در قواعد نستعلیق به وجود آورد. خط او به حدی متعالی شد که گفته میشود هنوز نظیری برایش سراغ نکردهاند. او شانزده سال در اصفهان اقامت کرد. شاگردان بسیاری را آموخت و آثار فراوانی از خود به جا گذاشت. میرعماد از مقربان بارگاه بود و همین حسادت کسانی را برانگیخت. از جمله علیرضا عباسی (با رضا عباسی اشتباه نگیرید، آن یکی نقاش بود و این یکی خطاط) به بدگویی از میرعماد نزد شاه پرداخت و او را سنیمذهب معرفی کرد. میرعماد از چشم شاه افتاد و روز به روز با نیش و کنایهی بیشتری با شاه سخن گفت. خشم شاه عباس روزبهروز از کنایههای میرعماد و سعایت عباسی بیشتر شد و سرانجام مقصود بیک قزوینی، رئیس ایل شاهسون قزوین را بر آن داشت که به معاونت اراذل و اوباش بر سرش بریزند و در تاریکی شب او را بکشند. گور او اکنون در اصفهان است. میرعماد خود را از سادات حسنی میدانست و از این رو، رقمف امضایش «میرعماد حسنی» بود. مرگ او در سال 63 زندگیاش اتفاق افتاد. آثار او اکنون به موزهی خوشنویسی قزوین واقع در کاخ چهلستون منتقل شدهاند
مهدی سحابی، نقاش، مجسمهساز، مترجم و قصهنویس ( ـ1322)
او تحصیل در هنرکدهی هنرهای تزیینیف تهران و آکادمی هنرهای زیبای رفم را رها کرد و مدتها به روزنامهنگاری، بازیگری، مرمّتف تابلوهای قدیمی، عکاسی و کارهای دیگر مشغول بود. او سرانجام به طور جدی به نقاشی و ترجمهی متون ادبی پرداخت. سحابی آثار ادبیف بسیار مهمی را از زبانهای انگلیسی، فرانسه و ایتالیایی به فارسی ترجمه و منتشر کرده است که رفمانف هشتجلدی «در جستوجوی زمانف ازدسترفته» اثر مارسل پروست از مهمترینف آنهاست
عبید زاکانی، طنزپرداز و شاعر بزرگ قرن هشتم (متوفا بین سالهای 768 تا 772 قمری)
خواجه نظامالدین عبیدالله زاکانی قزوینی، از خاندان زاکانیان قزوین بود که تیرهای از اعراب بنیخفاجهاند. اینها اعرابی بودند که در قرن دوم هجری به این منطقه کوچانده شدند تا قزوین رونق بگیرد. زاکانیان دو شعبه داشتند. یک شعبه اهل علم و حدیث و شعبهی دیگر اهل وزارت و صدارت، و عبید از شعبهی دوم بوده است. او مقدمات علوم را در قزوین فرا گرفت و برای تکمیل آن به شیراز رفت. حافظ شیرازی و سلمان ساوجی همعصر او بودند و بنا به قول مشهور او سری هم به بغداد زده است برای دیدار با سلمان ساوجی. فوت او را بین سالهای 768 تا 772 هجری در اصفهان یا بغداد نوشتهاند. حتی محل دفن او نیز محل تردید است
احتمالاً او را در ماهان کرمان به خاک سپردهاند. شهرت عبید به اشعار و نوشتههای طنز او و بهویژه طنز سیاسی است. مثنوی عشاقنامه، نورالامثال، ریشنامه (طنزی در مورد ریش و مکافاتف آن)، صدپند (شامل صد پند طنزآمیز)، رسالهی دلگشا (که به دو زبان فارسی و عربی است)، مثنوی موش و گربه (یکی از معروفترین آثار سیاسی که شهرت جهانی دارد)، رسالهی اخلاقالاشراف و چند کتاب دیگر آثاری از او هستند که تا روزگار ما رسیدهاند
جاذبه های تاریخی
آثار باستانی و تاریخی
روند شکل گیری معماری قزوین ، باورهای دینی نقش اساسی داشته است . این شهر به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و سیاسی ، از تنوع معماری ایرانی – به لحاظ شکل و کاربرد – برخوردار است . از قدیمی ترین بناهای تاریخی استان ، مجموعه تاریخی >> شمیران << است.
ساخت تعدادی از ابنیه این مجموعه ، به دوران قبل از اسلام باز می گردد . میمون قلعه ، قلعه الموت ، قلعه لمبسر و … از جمله بنا هایی هستند که در قرن های اولیه ظهور اسلام در این منطقه شکل گرفتند . در اوج ظرافت معماری ایران – دوران سلجوقیان – در قزوین نیز آثار ارزشمندی ساخته شد .برجهای دوگانه خرقان ، تکمیل قسمتهایی از آثار این دوره است
فراوانی و گستردگی بناهای تاریخی ، استان قزوین را به صورت موزه ای ارزشمند و بزرگ درآورده که به برخی از آثار اشاره می شود
مساجد و مدارس تاریخی
· مسجد جامع عتیق
· مسجد حیدریه
· مسجد سنجیده
· مسجد پنجه علی
· مسجد النبی ( سلطانی )
· مسجد –مدرسه پیغمبریه
· مسجد – مدرسه مولاوردیخانی
· مسجد – مدرسه صا لحیه
· مسجد – مدرسه شیخ الاسلام
· مسجد – مدرسه سردار
· مدرسه التفاتیه
بناها و عمارت ها
· کاخ موزه چهل ستون
· عمارت عالی قاپو
· حسینیه امینیها
· عمارت شهرداری
· حمام صفا
· حمام قجر
· پل شاه عباسی
· دروازه ها
زیارتگاه ها
· امامزاده حسین
· امامزاده اسماعیل
· امامزاده اباذر
· امامزاده عبدا… فارسجین
· امامزاده کمال ضیاآباد
· امامزاده علی شکر ناب
· زبیده خاتون
· امامزاده ولی ضیا آباد
· زیارتگاه هفت صندوق
· پیغمبریه
· آمنه خاتون
مقبره ها
· آرامگاه سنگی حسن آباد و شاه کوه
· سلطان ویس
· مقبره پیر تاکستان
· کافر گنبد
· آرامگاه حمدا…مستوفی
· رئیس المجاهدین
· آرامگاه ملا خلیلا
· مقبره شهید ثالث
· آرامگاه امام احمد غزالی
سرزمین قلعه ها
· قلعه الموت
· دژ شمیران
· میمون قلعه
· قلعه لمبسر
· قلعه شیر کوه
· قز قلعه
کاروانسرا های میا نراهی
· کاروانسرای شاه عباسی محمد آباد
· کاروانسرای شاه عباسی آوج
· کاروانسرای شاه عباسی هجیب
آب انبارها
· آب انبارمسجد جامه
· آب انبار سردار بزرگ
· آب انبار زنانه بازار
· آب انبار آقا
· آب انبار مولا وردیخانی
· آب انبار سردار کوچک
· آب انبار حاج کاظم
· آب انبار حکیم
بازارها
· مجموعه سعدالسلطنه
· سرای وزیر
· سرای حاج رضا
· قیصریه
· سرای رضوی
· بازار سعدیه
کلیسا ها
· کلیسای ارامنه
· کلیسای آسوریان
· کلیسای کا نتور
برج ها
· برج باراجین
· برج های سنگی دو گانه شمیران
· برج های دو گانه خرقان
· میل خرم آباد